دوپامین فقط خواستن نیست!

صرف خواستن به ندرت ما را به جایی می‌رساند. باید راهی نیز برای رسیدن به وصول خواسته‌های خود پیدا کنیم و فکر کنیم آیا رسیدن به این خواسته‌ها ارزش دارد یا نه. در اصل وقتی ما بدون فکر کردن به اینکه چگونه و از چه راهی باید به خواسته خود برسیم کاری را انجام می‌دهیم، شاید شکست بدترین نتیجه نباشد: ممکن است گرفتار مصایبی مانند پرخوری، قماربازی غیرقابل مهار، سوءمصرف مواد و حتی بدتر از این‌ها شویم.

دوپامین ما را وادار به خواستن کرده و سرچشمه آرزوهای خام ماست و پیوسته در جستجوی خواستن بیشتر است. اما انسان‌ها اسیر سلطه مطلق آرزوهای خود نیستند. یک مدار مکمل دوپامین نیز وجود دارد که به کمک آن می‌توان دریافت چه چیزی ارزش خواستن و تملک را دارد. با کمک این مدار می‌توان برنامه‌ریزی کرد و طبق راهبردی خاص برای رسیدن به چیزهایی که مطلوب هستند نقشه کشید و بر دنیای اطراف مسلط شد. سوآل این است که چگونه یک ماده شیمیایی خاص می‌تواند هر دو کار را انجام دهد؟ قدرت حرکتی موتور یک سفینه فضایی را سوخت آن تأمین می‌کند. اما همین سوخت که می‌تواند سفینه را به پیش براند، برای تأمین انرژی موتورهایی که سفینه را در جهت عکس حرکت می‌دهند یا مسیر آن را عوض می‌کنند یا سرعت آن را کاهش می‌دهند نیز به کار می‌رود. در سفینه، بسته به مسیری که سوخت قبل از اشتعال وارد آن می‌شود نتایج مختلفی به وجود می‌آید که هدف همه آن‌ها رساندن سفینه به مقصد است. دوپامین نیز به همین شکل می‌تواند وارد مسیرهای مختلفی شود و آثار و کارکردهای گوناگونی ببار آورد که هدف همه آن‌ها عبارت است از تلاش خستگی‌ناپذیر برای پیشرفت در آینده.

مدار دوپامین و رسیدن به خواسته یا هدف:

وقتی دوپامین وارد مسیر مزولیمبیک یا مدار دوپامین آرزو شود حس برانگیختگی و تحریک ایجاد می‌کند. محاسبه و برنامه‌ریزی – که از راه‌های تسلط بر موقعیت هستند – از فعالیت مدارهای مزولیمبیک یا مدار کنترل دوپامین سرچشمه می‌گیرند . چرا آن را مدار کنترل دوپامین می‌نامند؟ چون هدف این مدار مدیریت تحریک‌های کنترل نشده مربوط به مدار دوپامین آرزوست و می‌خواهد انرژی فرد را به طرف اهداف مفید هدایت کند. نیز با کمک این مدار فرد می‌تواند با کاربرد مفاهیم انتزاعی و راهبردهای آینده‌نگرانه، دنیای اطراف خود را کنترل نموده و بر محیط مسلط شود.

انسان فقط اسیر آرزو نیست…

مدار کنترل دوپامین سرچشمه تخیل است و به فرد امکان می‌دهد به آینده نظر کند و پیامد تصمیم‌های خود را ببیند و به این ترتیب بتواند گزینه‌های بهتری را انتخاب کند. دوپامین به فرد توانایی برنامه‌ریزی برای تحقق آینده دلخواه را می‌دهد. مدار کنترل مانند مدار آرزو که فقط به چیزهایی که نداریم اهمیت می‌دهد، در عالم غیرواقعی فرصت‌ها و امکان‌ها سیر می‌کند. این دو مدار در یک ناحیه از مغز آغاز می‌شوند، مدار آرزو در بخشی از مغز که محرک شور و شوق و هیجان است خاتمه می‌یابد، اما مدار کنترل در لُب‌های پیشانی که خاص تفکر منطقی است.
هر دو مدار به ما توانایی توجه به چیزهای «خیالی» یا چیزهایی را می‌دهد که ازنظر فیزیکی و مادی وجود ندارند. برای دوپامین آرزو چیزهای خیالی چیزهایی هستند که دوست داریم آن‌ها را داشته باشیم اما در حال حاضر نداریم. برای دوپامین کنترل خیال‌ها، اجزای سازنده تفکر خلاق هستند، یعنی ایده‌ها، نقشه‌ها، نظریه‌ها، مفاهیم انتزاعی مانند ریاضیات، زیبایی و دنیاهایی که در آینده تحقق می‌یابند.
دوپامین کنترل ما را از «خواستن» بدوی که مربوط به دوپامین آرزوست فراتر می‌برد و به ما ابزارهایی برای درک و تحلیل و مدل‌سازی از جهان اطراف می‌دهد تا بتوانیم فرصت‌ها را بسنجیم و با هم مقایسه کنیم و سپس برای رسیدن به اهداف راه‌هایی پیدا کنیم. این مدار بخش قدیمی و بغرنج اراده تکاملی است و سعی می‌کند تا حد امکان منابع بیشتری را در اختیار بگیرد. دوپامین آرزو برعکس آن مثل کودکی است که روی صندلی عقب خودرو نشسته و با دیدن چیزهای جذاب مثل مک دونالد، اسباب بازی یا سگی در پیاده رو به پدر و مادر خود می‌گوید «نگاه کنید!» دوپامین کنترل مثل والدی است که پشت فرمان نشسته و این حرف‌ها را می‌شنود و فکر می‌کند بایستد یا برود و تصمیم می‌گیرد که اگر بایستد چه کند. دوپامین کنترل هیجان و انگیزه را از دوپامین آرزو می‌گیرد، گزینه‌ها را می‌سنجد، ابزارها را انتخاب می‌کند و راهبردی برای رسیدن به اهداف تدوین می‌کند.